مثل یک کودک رها ، Davion به دنبال پناهگاهی از شر دنیای شیاطین و همچنین به دنبال راهی برای نجات از دست قدرت کنترل نشده درون خودش بود. جستجویش او را در آستانه آشنایی با کاهن قدرتمند قرار داد. این کاهن به او آموخت تا قدرتش را که در خونش بود و از اجداد اژدهایی اش به ارث رسیده بود کنترل نماید. استاد شمشیر بازی ، Davion دشمنانش که تهدیدی برای خانه جدیدش محسوب شوند را با تغییر شکل ناگهانی خود به شکل یک اژدها ، و با شعله های آتش از بین می برد.

داستان هیروی Clockwerk

محصول تکنولوژی تحقیقاتی سلاح گوبلینی در جنگ قدیم ، Clockwerk Goblin Rattletrapبه داخل انبار ها و ذخایر پرتاب می شده تا وفتی که Sentinel ها آن را پیدا و خنثی کنند. این گوبلین ها توانایی جنگی بالایی دارند. بدن آنها از انواع اسلحه های مختلف پوشیده شده است و می توانند انواع هدف های دور و نزدیک را از بین می برند. او می تواند خودش را به شکل قلاب در آورده و اهداف انفرادی را با دقت بسیار زیاد مورد اصابت قرار دهد.

داستان هیروی Centaur

جثه بزرگ و شجاعت بیش از اندازه Bradwarden را تنها با وسعت قلبش می توان مقایسه کرد. پیشینیان از او به عنوان نجات دهنده یاد کرده بودند معجزه زنده ایی که centaur ها (حيوان افسانه اى با بالاتنه انسان وپايين تنه اسب ،قنطورس ) به Sentinel داده بودند. او چنان تبرش را با قدرت می چرخاند که برخی مواقع حتی به خودش نیز آسیب می زند. هروقت که او سم خود را بر زمین می کوبد ، زمین به لرزه می افتد و چنان واکنش های سریعی دارد که هیچ کس نمی تواند عملش را پیش بینی و حتی کاری کند. Bradwarden می خواهد سرنوشتش را تکمیل کند و می داند که نبرد پیش او سرنوشت ساز و مهمترین چالش پیش روی او است.

داستان هیروی Pandaren Brewmaster

Mangix از تبار جامعه ایی مخفی ، ناشناخته و سری که در جزیره ناشناخته Pandaria زندگی می کردند است. او در یک سرپناه در کوهستان Stonetalon زندگی می کرد. اما در دور دست ، ثروت زیادی به Pandaria می رسد جایی که در دستان تاریک Scourge اسیر است. بزرگترها که ناله های بیگناهان را شنیده و خون کشته شده ها را دیده بودند ، برای فرستادن یک رزمجوی منتخب نخبه به توافق رسیدند تا نبرد را برای حفظ Great Balance به سوی خود برگردانند. اما آنها نمی دانستند که کسی که در میخانه محلی کار می کرد برای تمام عمر درباره این موضوع آموزش دیده است.

داستان هیروی Guardian Wisp

در واقع Io dwelt چیزی بیش از روح نا چیز درختان نیست که در میان هم نوعانش در جنگل بزرگ Great Forest زندگی می کند. وقتی که Great War گسترش پیدا کرد و به جنگل رسید ، موجودات جنگل مجبور شدند که از سرزمین خود دفاع کنند. فکر دفاع از نزدیکانش در Io dwelt به وجودآمد.او متوجه شد که می تواند نیروی زندگی اش را به موجود دیگری منتقل کند تا در صورت لزوم او را کمک کند. او در میان مردمش به Guardian Wisp محافظ روح معروف شد. بقیه ارواح قسم خوردند تا به او کمک کنند و در جنگ یاریش نمایند. Lo به جنگ های Sentinel و Scourge توجهی ندارد و تنها به خاطر مردمش می جنگد.

داستان هیروی Tuskarr

Ymir که از توندرای Borean آمده بودعاقل ترین جنگجوی Tuskarr بود. با توجه به آشنایی او با اسلحه های Troll های یخ سوار و عنکبوت های Nerubian که در کودکی او به دهکده اش حمله کرده بودند داوطلب عضویت در گروه Sentinel شد تا جلوی رشد و تقویت بیجای Lich King را بگیرد. Ymir یک متخصص استفاده از جنگ افزارهای یخی و دلاوری در کاربرد جادو های یخی بر علیه دشمنانش است. علاوه بر پرتاب گلوله های برفی و قطعات یخ در حال ذوب او قادر است جادوی طوفان برفی را ایجاد کند که دشمنانش را زمین گیر می کند.

داستان هیروی Tauren Chieftain

از زمان های گذشته اجداد Tauren پیشگویی کرده بودند که Chieftain می آید ، قوی همچون جننگجویان افسانه ایی و عاقل همچون پیرترین شمن(shaman) . پس از سال های فراوان سردرگمی سرزمین مقدس که به دنبال عقل و دانش نیاکان خود بود ، Cairne Bloodhoofتوانست به عنوان قهرمانی که همه مدت ها منتظرش بودند بنمایاند. Cairne با خود روح اجدادش را داشت زمین از قدرت Chieftain و روح نیاکانش به لرزه در می آمد. هیچ سد و مانعی چه از جنس ماده و چه از جنس جادو جلو دار تبرزین او نیست. تبرزینی که از قدیم اجدادش به عنوان سلاح از آن استفاده می کردند. قدرت تبرش به حدی بود که انگار زمین را می توانست به دو نیم کند. به دنبال انتقام از حمله به سرزمینش Cairne خشمش را به Scourge نشان می دهد.

داستان هیروی Rooftrellen

Rooftrellen عاقل هنگام حمله Burning Legion تقریباً کوچک بود. طی هزاران سال او بزرگ و قوی شده بود و از جمله Sentinel قوی محسوب می شد. یک نیروی حاضر در جنگل. او می تواند با استفاده از نیرویش هم پیمانانش را در جنگل مخفی کند. Rooftrellen توسط خود جنگل و با یک سلاح زنده یعنی شاخه های درخت انگور یاری می شود. شاخه های تاک دشمنانش را به طور کشنده ایی در بر می گیرند تا Rooftrellen آنها را دستگیر و با دستان قدرتمند خود نابود کند.

داستان هیروی Rigwarl

Quillboar ها هیچگاه به منافع و جنگ های دیگر نژادها علاقه‏ایی نشان نمی دادنند. اما تنها یک نفر می دانست که اگر سرزمینشان بدون حامی باقی بماند ، بلاخره Scourge بر آن فرود می آید. Rigwarl تنها با هدف حفظ ودفاع از تبار خود در زمره Sentinel در آمد و از غریزه ذاتی خود در نبرد بی پایان استفاده نمود. هر وقت که او طوفانی از نیزه های کوچک یا قطرات لجن را پرتاب می کند، دیوانه وار قدرتش را زیاد می کند و ممکن است به خطر بیافتد ، مو های پشتی اش سیخ شده و به عنوان سپری محافظ عمل می کند. یک نمایش کامل که کمتر موجود زنده ایی از آن رهایی می یابد.

داستان هیروی Phoenix

در کتاب های مقدس باستانی از هفت تجلی مقدس نور و انحراف آنان در "جنگ بزرگ " صحبت شده بود. برخورد این شعاع های نور در معرکه نبرد بر روی توده ایی از خالص ترین و پاکترین هیزم ها باعث تولد ققنوس (Phoenix) افسانه‏ایی می‏گردد. هنگام ظهور اشعه های رب النوعی ، Icarus می تواند هم شعله های مرگ و نابودی و هم شعله های زندگی و بهبودی را از خود ساطع نماید. اشعه انرژی در صورتی که متمرکز شود می تواند دشمن را در میدان نبرد به خاکستر تبدیل کند. همچنین Icarus بدون واهمه از دست دادن قدرت زندگی خود ، برای از بین بردن دشمنانش می تواند قدرت خورشید را بر روی دشمنان منعکس کند و انفجاری اختری ایجاد کند.

داستان هیروی Huskar

Troll ها از قبیله Darkspear هستند که از سالیان بسیار دور از سرزمین آبا و اجدادی خود به Stranglethorn Vale تبعید شدند از جمله وحشی ترین و خونخوار ترین موجودات جنگجو هستند. این شهرت آنها به خوبی در Huskar دیده می شود. او می تواند با چرخش سریع و کم کردن طول عمر خودش دشمنانش را به تکه های آتش سوزان تبدیل کند. مردمش او را مقدس می دانند و او (Sacred Warrior) بدون ترس از مرگ با میل خود و بعضی وقت ها به تنهایی به نبرد می رود تا Undead Scourge را به پایان ببرد.

داستان هیروی Earthshaker

در افسانه های زمین های بایر از توتنی گفته شده که ماهیت پلیدی ها را از بین می برد. هوشیاری آنها از قهوه ایی بودن ته آنها مشخص می شود(طبق ترجمه). لجن به فکر و مغز آنها راه پیدا می کند. وحشتی که از این جنگجویان وجود دارد به این علت است که در صورتی که به مرداب یا حریم آنها وارد شوید می توانند زخم ها یا پارگی های وسیعی ایجاد نماید. نکته وحشتناکی که در مورد قدرت آنان وجود دارد این است که با خواندن ورد می توانند چیز های سنگ مانندی را با قدرت از زمین خارج کنند. این نوع از sage ها می توانند در زمین ناپدید شوند. هنگامی که World Tree مورد تهدید قرار گیرد ، قاصد ها به دنبال آنها می گردند اما تنها می توانند یکی از آنها را پیدا کنند. استاد ماهر و جوان Raigor Stonehoof در جستجوی نبرد و جنگ است تا افسانه هایی جدید از این شمن ها خلق کند.

داستان هیروی Alchemist

Alchemist در گروه Sentinel قرار دارد اوبرای منافع خودش و جمع آوری ثروت به طور خستگی ناپذیری فعالیت دارد. این Goblin بی رحم و سنگدل از بخشش بویی نبرده است. چه دشمنانشان را با معجون سمی فلج کند و چه آنها را در اسیدهای سوزان غرق کند ، Razzil Darkbrew بدون توجه به ناله وشیون قربانیان ؛ با کمال خونسردی و حساب شده کار خودش را انجام می دهد.

داستان هیروی Tiny

بافته شده از تخته سنگ های Ashenra جایی که غول های سنگی از کوهستان متولد می شوند Tiny به دنیا آمد. Tiny غول کوچکی بود اما قدرتی مثل یک کوه داشت. او می توانست هرچیزی را به آسمان بیاندازد و می توانست با خاک زیاد چیزی مثل بهمن سر راه دشمنانش ایجاد کند . به علت شکل ناهموارش دشمنانش نمی توانستند به او حمله کنند.به مرور او بزرگ و بزرگ تر شد و به علت اینکه قلبش از گزانیت بود خاک و سنگ های زیادی را به خود جذب کرد.

داستان هیروی thrall

thrall توسط انسان ها و برای گلادیاتور شدن بزرگ شده بود . او به عنوان یک حیوان استراتژی ها و تاکتیک های بسیاری می دانست که حتی وارچیف ها در تمام عمرشان نمی توانستند تجربه کنند.
thrall پس از فرار از بردگی انسان ها و ملاقات با Grom Hellscream فهمید که او فرستاده ای ازسوی Frostwolf clan است. او به سوی دهکده آباواجدادی اش مسافرت کرد و در آنجا با اجداد های رو حانی shaman ها آشنا شد. حالا او نه تنها بر تندر کنترل دارد بلکه با استفاده از توانایی های تاکتیکی اش با استفاده از دیواره های جادویی غیر قابل نفوذ محیط انرژی استاتیک و حتی کنترل بر زمان روند جنگ ها و نبرد ها را به نفع خود تغییر می دهد.

داستان هیروی Drow Ranger

Traxex در محل عذاب آور زندگی قبلی اش که در زیر زمین (Underdark) بود یک کماندار ماهر بود. تا اینکه با روش شوم گروهش بزرگ شد و به سوی سطح زمین گریخت. وبه گروه Sentinel پیوست این باعث شد یکی از بهترین تیراندازان عرصه نبرد شود. برخی از توانایی های او جلوگیری از قدرت سایر موجودات و جادوی یخی کردن تیر هایش است. با چنین نیروهایی نمی تواند جلوی قدرتش را در مقابل دیگران بگیرد.

داستان هیروی Bounty Hunter

Gondar یکDraenei است که معمولا با مهارت ها و قدرت فوق العاده اش شناخته می شود. در مورد گذشته اش اطلاعات زیادی در دست نیست اما توانایی هایش خارق العاده است. برخی معتقدند که وی تحت آموزش گروه نینجا بوده ولی عده ای می گویند که این توانایی های او ذاتی است. او می تواند سلاح خود را با دقت زیاد پرتاب کند به نحوی که تیغه هایش هر دشمنی را از پا دربیاورد. از همه چالاکتر است و از بیشتر افراد مخفیانه تر عمل می کند. او به خاطر پول نبرد می کند و قول یک جایزه بزرگ به او داده شده است.

داستان هیروی Anti-Mage

Terrorblade و Magina دو پسر پیامبر بزرگ (Prophet) بودند که دارای قدرت الهی بودند.
Terrorblade با قدرت زندگی پیوند دارد و Magina در دستانش انرژی دارد. در صورتی که Magina مدت زیادی با جادو در ارتباط باشد ، می تواند مقاومت بدنش را زیاد کند و به سرعتی تا سرعت نور دست پیدا کند. حالا که Terrorblade گرفتار تاریکی شده است ، Magina برای رهایی برادرش به Sentinel ها پاسخ مثبت داده است . هر برخورد تلخی باعث می شود جوهره Scourge شیطانی غالب شود در آخر پس از موفقیت باعث بیداری دشمن و انفجار خود به خود از درون می گردد.

داستان هیروی Ember Spirit

در میان کوره شمشیر سازی جنگ ، چیزی قوی شکل گرفت. در تلاشی خستگی ناپذیر برای ساخت سلاحی برتر ، شمشیر سازی به نام Xin یک روح آتش را در کوره خود به کارگرفت . بعد از ساعت های بیشمار تلاش و کوشش یک جفت شمشیر منحصر به فرد ساخت. هنگامی که Xin شمشیر را به دست می گیرد روح آتش در بدنش رسوخ می کند و بدنش همچون شعله می شود. او از سربازانی که قرار بود تجهیزاتشان را بسازد قوی تر شده است و جان دشمنانشان را می گیرد. با فولادی سوزان و سرعتی رعد آسا در میان دشمن عبور می کند و تنها خاکستر دشمنانش را بر جای می گذارد.

داستان هیروی Dwarven Sniper

Kardel Sharpeye نشانه و گواهی برای اسمش و مسابقه اش است. با استفاده از مهارت های عالی هدف گیری و اسلحه مطمئن او از راه دور می تواند دشمنان را نابود کند. با توجه به نشانه گیری دقیقش در نقاط آسیب پذیر می تواند به دشمن به سختی آسیب برساند و حتی با کمی دقت با یک تیر دشمن را از پا در بیاورد. اسلحه او دارای یک لوله دیگری نیز است که قادر است با یک انفجار کوتاه ساچمه هایی را در فاصله کم پرتاب نماید تا آسیب جدی برساند.

داستان هیروی Goblin Shredder

در اعماق جنگل های فراموش شده محلی است برای پول در آوردن این موضوع و همچنین خطرات درکمین را هیچ کس بهتر از گوبلین مخترع Rizzrak نمی دانست.از ترکیب سلاح بر روی ماشینی که به آسانی توانایی بریدن تمام درختان منطقه را دارد Rizzrak ماشین کشنده ی خودش را ساخت.او با استفاده از اره های جدا شونده و تیغه های فلزی و گیره های درخت دشمنانش را همچون شاخه های نهال کوچک از بین می برد. Rizzrak یک اسپریت نابغه نیست اما پولش تا وقتی که به درختان کاری نداشته باشد برای Sentinel خوب است .

داسنات هیروی Gyrocopter

Aurel که از قبیله معدن چیان dwarven بود در زمینه انفجار بسیار ماهر است. در آمد و درجه او در میان جامعه معدن چیان به عنوان یک کوتوله ماهر معمولی است. برخلاف سایر معدن چیان او از نیرویش فقط برای انفجار کوه ها و صخره ها استفاده نمی کرد. او با استفاده از انفجار هدایت شده به وسیله یک فلز ضخیم نیرویش را منتقل می کند و می تواند همه چیز از موتور تا موشک را بسازد. او با هیجان امید وار است اختراعش را امتحان کند و در صحنه نبرد قول داده است تا غوغا کند!

داستان هیروی Juggernaut

به راحتی در زره اش می خزد و با حرکت چرخشیش دشمنانش را با شمشیر از پا در می آورد. با حرکاتی موزون دشمنانش را در چشم برهم زدنی از بین می برد. Yurnero به دنبال تکامل است و می خواهد با شمشیرش اولین باشد. سرنوشتش همچون ارابه ایی بدون توقف پیش می رود.

داستان هیروی Legion Commander

نام من Tresdin است و خطر بزرگی در پادشاهی من در حال رشد است. و این خطر هجوم پناهندگان پلید غیر انسانی است.موجوداتی که در گوشه و کنار خیابان ها لانه کردند و در هر جایی صدای دو رگه زبان آن ها به گوش می رسد. من بزرگترین ژنرال این پادشاهی هستم و برای صدها سال است که چنین تهدیدی را ندیده ام. از این به بعد تبر من آماده نبرد با قبیله سیاهی است که نسل انسان را به خطر انداخته است. حالا دوران من برای مقابله با این موجودات وحشتناک فرا رسیده است. من مراقب هستم تا همه چیز به درستی و مثل انسان انجام شود!

داستان هیروی Lone Druid

Syllabear به خاطر مردمش زمان زیادی را صرف نبرد و مجادله کرد. وقتی که بچه بود از ترس آسیب به محل زندگیشان او را به یک خرس تبدیل کردند و در طبیعت رها نمودند. Syllabear مثل یک خرس قوی و وحشی در جنگل بزرگ شد. با استفاده از نیروهای جادویی می تواند به صورت یک خرس وحشی هار دیوانه وار حمله کند و حتی می تواند قدرت خرس بزرگ را به کمک بطلبد. فوریون پیامبر او را به شکل نسل یازدهم خودش در آورده تا روح وحشی خرس را در میدان نبرد نشان دهد.

داستان هیروی Moon Rider

Luna Moonfang یکی از پیروان معتقد و قوی هیکل الهه ماه الون (Elune)است.او در گروه Sentinel ها در نبرد بی پایان به پاک سازی زمین مشغول است. با توجه به تلاش های شجاعانه او مقداری از قدرت Elune را بدست آورد. Lunaاز قدرت بدست آورده اش دشمنان را درو می کند. او می تواند نور ماه را فرابخواند و همیشه هاله ایی از نور ماه در اطذافش وجود دارد. او به عنوان چراغ راهنما و محافظی قوی برای Sentinel ها است.

داستان هیروی Naga Siren

Slithice همیشه سرگردان و خانه به دوش بوده است و در مرزهای دریاها به دنبال چیزهای جدید می گردد. در این بین او با جوانی از گروه ORC آشنا شده که در حال یاد گیری شمشیر بازی است. از آنجایی که آن جوان بی تجربه بود بسیاری از فنون Orc را به او آموخت. در دوران آشنایی آنان گروهی از راهزنان به آنان حمله کردند و نامزدش را کشتند. او با قدرت جادویی Naga به Sentinel ها پیوسته و مبارزه می کند.

داستان هیروی Morphling

Morphling شاهکار طبیعت و نقطه عطف تکامل ، می تواند بدن مایع اش را به شدت و مانند موجی سهمگین برروی دشمنانش حرکت دهد و به آنان آسیب برساند. را به سرعت خودش را تغییر دهد او می تواند انرژی خود را تنظیم کند تا دشمنانش را بکشد یا از کار بیاندازد. او می تواند تصویری حقیقی از هدف ایجاد نماید تا دشمنانشان مجبور شوند با تصویر انعکاسی خود به نبرد مشغول گردند.

داستان هیروی Phantom Lancer

اگر چه نام واقعی او او برای هم پیمانانش معلوم نیست اما نامی که او را صدا می زنند یعنی Azwraith برای شما کافی است. همانند فرشته مرگ عزرائیل او با دشمنانش می جنگد و دنیا را از وجود آنان پاک می کند. او مثل یک روح می تواند ظاهر و ناپدید گردد. و حتی می تواند در چندین محل مختلف ظاهر شود. او می تواند نیزه های خود را به سوی دشمنان پرتاب کند و آنها را به آن دنیا بفرستد. نیزه او منبع قدرت ش برای کپی برداری از خودش است. هر گاه او خونی می ریزد از زندگی آن برای ایجاد نمونه ای ضعیف تر از خودش استفاده می کند.

داستان هیروی Priestess of the Moon

در رتبه Elune (الهه ماه) Nightshade Mirana مقام بالای یک کشیش زن (راهبه) را دارد و به عنوان یک نور در خط جلویی گروه Sentinel قرار دارد. تیر ها و ستاره هایی که از سوی گروه آن دد به سوی آن ها می آید در حضور مقدس او نرم شده و از کار می افتند. خستگی هم پیمانان را بر طرف می کند و به آنان روحیه جنگ می دهد. او می تواند خودش و نیروهای اطرافش را ناپدید کند این کار او را به عنوان حامی مطرح می کند.

داستان هیروی faceless void

میگویند که او زمانی انسان بوده است اما داستان او در تاریکی رقم میخورد حتی برای خودش . آن چه که ما میدانیم این است که او بین جهان ها پرتاب شده است و قدرت این را دارد که در زمان دخالت کند. او میتواند دشمنان خود را در زمان متوقف کند و دمیجی که میخورد را با برگشتن به زمان گذشته جا خالی بدهد. او به طور خلاصه میتواند زمان را شکاف دهد و چه دوستان و دشمنان خود را در دایره ای متوقف سازد و خودش آزاد است که حرکت کند. می گویند که میتواند سریعا سرباز امپراطوری انسان را بکشد بدون اینکه کسی او را ببیند...

داستان هيروي blood

او یک دورگه غیر عادی ما بین ارک و شیطان است(demon and orc)!

Strygwyr یک بی خانمان و بی سرپناه بین تمام موجودات فانی است!

او خودش را به وسیله گرفتن خون از دیگران بهبود می بخشد!

Strygwyr می تواند زخم هایش را حتی آنها که بسیار مهلک هستند را بهبود بخشد!

آنکسی که نمی دانی آگاه باش!هیچکس نمی تواند به خود اجازه دهد که او را به خشمگین سازد!

برای آنکه او حس بسیار قوی برای شناسایی خون دارد و همچنین او می تواند به وسیله چشم های طعمه ناتوانش بینایی بدست آورد!و همچنین زمانی که بسیار خشمگین می شود او میتواند دشمن را توسط ضربات زورمندش تکه تکه کند!

خشم Strygwyr قدرت تصمیم گیری برای دشمنانش را غیر ممکن می سازد!و زمانی که دشمن عجول وی به سرعت می دود نمی تواند از خونریزیش جلوگیری کند!

و او با دستان پر هیبتش دشمن را تکه تکه می کند!

 

Stealth Assassin - Rikimaru

rikimaru متولد شده در حالی که وارث حکومت ساتیر است.

او توسط مبارز های قدرتمند حکومت و قبیله اش پرورش یافته است.

به هر حال قدرت سپاه سوزان آماده و ساخته شده تا همنوعان او را از بین ببرد!به همین خاطر او حیوانات بی توجه جنگل vowingرا ترک کرده تا از scourgeانتقام بگیرد.برای همین او قدرت و توانایی هایش را تقویت کرده است.

او می تواند خودش را در مقابل چشم دیگران ظاهر کند.

اگر به او فرصت داده شود از پشت به دشمنانش خنجر می زند.

او می تواند دود عظیمی برای پوشش و حفاظت از خود به وجود آورد.

و با سکوت در برابر دشمنانش تقریبا غیر قابل دسترس می شود.

 

Queen Of Pain -Akasha

آکاشا یکی از چندین روحی است که توسط تیغ Frostmourne فرا خوانده شده است. او که بزرگ شده است که بتواند به عنوان روح به Lich King خدمت کند،امیدوار است که بتواند بار دیگر ماده خالص شود.

او در حالی که به اعماق جنگل ها رانده می شود، می تواند یک جن را شکست بدهد و تصاحب کند. او که به درستی لقب "ملکه درد" را با خود یدک می کشد از هیچ چیز بیشتر از آسیب زدن به دشمنان خود لذت نمی برد. از ضربات سمی و جیغ های شیطانی طبیعت روح مانند خود بهره می برد.

آکاشا پرده گوش دشمنان خود را با جیغ هایی که می کشد پاره می کند ، جیغ هایی که آنچنان بلندند که به شکل موج در سر تا سر سرزمین پراکنده می شود و همه چیز را می شکند.

 

داستان هیروی Templar Assassin

Lanaya که از کوچکی تحت آموزش Aiur بوده از نظر روحی قبول کرده است به طور رسمی قاتل گروه Sentinel است. توانایی های فکری او حین جنگ و غیر مواقع جنگ مشخص است. با قدرت او آسیب ها را می توان چند برابر کرد و هنگام حمله دشمنان خودش را نا مرئی کند. اگردشمنان به طور اتفاقی به Templar برخورد کنند در چشم بر هم زدنی کشته می شوند او در میان سایه ها ناپدید می شود منتظر طعمه دیگری می ماند.

داستان هیروی Troll Warlord

هنگامی که برای اولین بار گروه Sentinel قدرتش را گرد آوری کرد جنگجویان Troll به نظر قدیمی و غیر قابل اعتماد می آمدند. به غرور بسیاری از آنان لطمه خورد عده ایی نپیوستند و حتی عده ایی به Scourge پیوستند. تنها یک جنگجوی جوان پرخاشگر به نام Jah'rakal به Sentinel ها پیوست. او که به خاط سرعت پرتاب تبرش و تکنیک منحصر به فردش در پرتاب در زبان محلی خودشان به نام Blinding Axe معروف بود . روش های خاص او او را به یک اسطوره در میان رتبه خودش تبدیل کرده بود . او تنها برای Sentinel ها نمی جنگید ، حتی برای دفاع از Ancients نیز نمی جنگید بلکه می خواهد به Elves, Men, Orcs و بقیه ثابت کند که troll ها بهترین جنگجویان هستند.

 

 

 

داستان هیروی Ursa Warrior

قبل از هجوم Scourge نژاد خرس ها ی باهوش که furbolgs تمدنی را در قلب Azshara پایه گذاری کرده بودند. پس از کشته شدن و اسارت بسیاری از آنان توسط Undead بقیه آن ها به Sentinel پیوستند تا به دفاع از خود مشغول شوند. و یکی از شجاع ترین افراد خود به نام Ursa را برای همکاری در نبرد فرستادند. Ulfsaar می تواند پوست خود را تبدیل به تیغه های شمشیر نماید و با پنجههای تیزش دشماننش را تکه تکه کند.

داستان هیروی Night Stalker

به یاد داشته باش ، کسی که در تاریکی میگردی . هر قدمی که برمیداری تو را به قلمرو ارباب تاریکی ها ، بالانار ، نزدیکتر میکند . او کسی است که کنترل تمامی تاریکی های دنیا را در اختیار خود دارد . قلبت تندتر میزنه ، پاهات میلرزه و ذهنت در برابر لرد تاریکی از کار می افته . هیچ شانسی برای مبارزه کردن ، فرار کردن و قایم شدن نداری زیرا تاریکی همه جا را فرا گرفته . تو میتونی دعا کنی ، میتونی گریه کنی ، اما تاریکی مطلق پایان نمیابد ، تا موقعی که بمیری.

داستان هیروی Shadow Shaman

از جادوگر ترول ها توسط جادوی سیاه آموزش دید، وقتی جنگ بین Sentinel و Sourge شروع شد، rhasta که بعد ها شکارچی سایه ها نام گرفت با نگهبانان متحد شد تا نیرو ها ی اهریمنی را برای همیشه شکست دهد. در هنگام آموزش او به قدری باهوش بود که از استادش در زمینه ی احضار پایه های مارگونه، در بند کردندشمنان برای مدت کوتاهی و زدن اشعه های آسیب رسان نوری به چندین دشمن پیشی گرفت.
داستان هیروی Shadow Fiend

اهریمن سایه ها مخلوقیست بوجود امده از سایه های هراس انگیز که شبح هایی از این سایه ها همواره در اطراف او میگردنند هنگامی که اهریمن سایه ها به جنگ وارد شود از ارواح افرادی که از پا در اورده بود برای تکمیل قدرتش استفاده میکرد اهریمن سایه ها و ترکش های شبح وار برای نابودی دشمنانش استفاده کرد اهریمن سایه ها حریفی هراس انگیز برای تعداد کمی است که از دست او جان سالم به در برده اند و آن دسته ای که توسط خشم او کشته شدند به فلاکت بار ترین سرنوشت دچار میشوند.